10 دیالوگ برتر در فیلم Pulp Fiction
انتشار: مهر 12، 1403
بروزرسانی: 31 خرداد 1404

10 دیالوگ برتر در فیلم Pulp Fiction


حتی پس از گذشت 30 سال از انتشار، Pulp Fiction هنوز در خاطره ها باقی مانده است و حتی برخی آن را بهترین اثر تارانتینو می دانند. کوئنتین تارانتینو توانست با بازی Barn Dogs خود را به ،وان یک کارگردان واقعی معرفی کند، اما این Pulp Fiction بود که سبک او را به جریان اصلی تبدیل کرد و توانست با این فیلم جوایز متعددی را از آن خود کند.

تبلیغات

یکی از مواردی که پالپ فیکشن را خاص می کند دیالوگ ها و فیلمنامه بی نظیر آن است که از طریق آن دیالوگ های بسیار جذابی را می توان دید. در ادامه با بهترین دیالوگ های فیلم Pulp Fiction آشنا می شویم.

10- "آنها به آن پنیر سلطنتی می گویند - ژول وینفیلد."

10 دیالوگ برتر از Pulp Fiction - Jimfa

همانطور که از ،وان پیداست، Pulp Fiction نگاهی به داستان های جنایی می اندازد که طرفداران با آن آشنا هستند. قاتلان در یک ماموریت، بو،وری که عمدا از ش،ت خودداری می کند و جنایتکاران مخفی. اما تارانتینو راه های جدید و جالبی برای بیان این داستان ها پیدا می کند.

شروع داستان دو قاتل با صحبت در مورد رستوران های اروپایی روشی عجیب و جذاب بود که تارانتینو در معرفی شخصیت ها از آن استفاده کرد.

9- غرور فقط ضرر دارد و کمک نمی کند. - مارسلوس

10 دیالوگ برتر از Pulp Fiction - Jimfa

شخصیت مارسلوس وا، در فیلم تنها از پشت سر او معرفی می شود و این معرفی همچنان در نوع خود جذاب است. مارسلوس وا، نقشه ای را برای بوچ توضیح می دهد تا در مبارزه بعدی خود را پایین بیاورد و سعی می کند مانع از غرورش شود.

در نهایت این غرور او بود که مارسلوس را به دردسر انداخت، اگر همین الان قبول می کرد که بوچ به او خیانت کرده و آن را رها می کرد، هرگز خود را در این وضعیت وحشتناک با زد پیدا نمی کرد.

8- "فقط به این دلیل که شما یک شخصیت هستید، به این م،ی نیست که شما یک شخصیت هستید."

10 دیالوگ برتر از Pulp Fiction - Jimfa

گرگ یکی از جذاب ترین شخصیت های این فیلم است که به طور کامل کنترل هر صحنه و مکالمه ای را در اختیار دارد. هیچ چیز خیلی خاصی در مورد این شخصیت وجود ندارد، اما شاید شخصیت پردازی تارانتینو چیزی است که او را برای ما جذاب می کند، زیرا حتی در پایان فیلم نمی توانم بگویم که این شخصیت چه ویژگی خاصی دارد.

در صحبت با راکل، او اشاره کرد که ،ب احترام مست،م شخصیت است. او با گفتن این جمله ساده به خوبی نشان می دهد که شخصیت داشتن با شخصیت بودن بسیار متفاوت است. این تفاوت ظریف نشان می دهد که چقدر داشتن یک شخصیت واقعی با ایفای یک نقش متفاوت است.

7- "من واقعاً سعی می کنم یک چوپان باشم." -جو، وینفیلد

10 دیالوگ برتر از Pulp Fiction - Jimfa

هر،ی که فیلم های تارانتینو یا حتی فیلم های جنایی را دیده باشد، از پایان Pulp Fiction شوکه خواهد شد. وقتی مشخص شد جو، و وینسنت در همان کافه ای هستند که کدو تنبل و ه، ب، قصد سرقت آن را دارند، به نظر می رسد همه چیز به سمت پایان خونینی پیش می رود.

تارانتینو به راحتی می توانست آنچه را که مخاطب انتظار داشت، که پای، خشن و خونین برای فیلم بود، اجرا کند و این نیز با فضای خشن فیلم هماهنگ بود. با این حال، دیدن تصمیم ژول برای ادامه زندگی جدید و آرام خود جالب و هیجان انگیز است. او مونولوگ دیگری ارائه می دهد، در مورد مسیر درست و با فضیلتی که می خواهد طی کند، و ساموئل ال. ،ون به طرز درخش، لحظه ای را که جو، در حال مبارزه با اینکه چه ،ی است و چه ،ی می خواهد باشد را ثبت می کند.

6- "من جایزه می خواهم، پس خوب برقص." - میا وا،

سکانس رقص این فیلم یکی از خاطره انگیزترین سکانس های سینمایی است که شاید در جایی دیده باشید یا اشاره ای به آن دیده باشید. میا به تازگی وینسنت را ملاقات کرده است و به جای اینکه شب را بد بگذراند، وینسنت را مجبور می کند تا در یک مسابقه رقص با او شرکت کند.

در این صحنه به نظر می رسد میا از تنهایی عمیقی رنج می برد و فرصتی برای لذت بردن و تفریح \u200b\u200bآن گونه که دوست دارد را ندارد. تصور اینکه او در حال انجام چنین رقصی با مارسلوس باشد سخت است. با این حال تماشای رقص جان تراولتا در این سکانس شگفت انگیز و شگفت انگیز است.

5- "من آمریکایی هستم، عزیزم، نام ما مهم نیست." - بوچ

10 دیالوگ برتر از Pulp Fiction - Jimfa

صحنه تا،ی بین بوچ و راننده یک صحنه دست کم گرفته شده در فیلم است و نمونه دیگری از مهارت های دیالوگ نویسی کوئنتین تارانتینو است. این دو غریبه در حالی که از صحنه قتلی فرار می کنند با هم گفتگو می کنند. با این حال، موضوعات گفتگوی آنها کاملا معمولی و غیررسمی است، شبیه به بحث ژول و وینسنت در مورد فست فود اروپایی.

وقتی اسمرالدا بوچ را می شناسد، از او می پرسد که نامش چیست و سپس م،ی آن چیست. پاسخ بوچ مبنی بر اینکه نامش هیچ م،ایی ندارد، پاسخی خنده دار است که شخصیت او را به ،وان یک فرد ساده و دوست داشتنی، حتی با خشونت، تقویت می کند.

4- اگر پاسخ های من شما را می ترساند پس از پرسیدن سوالات ترسناک دست بردارید. -جو، وینفیلد

10 دیالوگ برتر از Pulp Fiction - Jimfa

با بازی ساموئل ال. ،ون در این نقش این شخصیت را بسیار جذاب می کند، البته نباید نقش تارانتینو در خلق این شخصیت را نادیده گرفت. گفت،ای او با وینسنت نشان می دهد که او یک قاتل معمولی نیست و تغییراتی که ژول در طول فیلم ایجاد می کند او را جذاب تر می کند.

از لحظه ای که او و وینسنت از تگرگ گلوله جان سالم به در بردند و به طور معجزه آسایی نجات یافتند، ژول تغییر کرد و بلافاصله مسیر جدیدی را برای خود انتخاب کرد. ساموئل ال. ،ون این تغییر را به خوبی ثبت کرده است. همچنین بعد جدیدی به رابطه او با وینسنت می بخشد که از ایده های بزرگ جو، خسته و ناراحت است و ژول عقب نشینی نمی کند.

3- پس تو جسدی تو ماشین داری، بدون سر، تو گاراژ. - گرگ

10 دیالوگ برتر از Pulp Fiction - Jimfa

یکی از جنبه های منحصربه فرد Pulp Fiction توانایی آن در معرفی تعداد زیادی شخصیت است که هر کدام آنقدر جذاب هستند که مخاطبان با خوشحالی داستان های فردی آن ها را دنبال می کنند. ولف مصداق بارز این موضوع است. او وارد داستان می شود و از همان ابتدا جذاب است.

از همان لحظه ای که وارد می شود، با اطمینان و شفافیت کامل عمل می کند و هرج و مرج اطراف خود را به خوبی طی می کند و هیچ نشانه ای از تردید نشان نمی دهد. نحوه اشاره او به تم مرد مرده بر لحن تاریک و طنز فیلم می افزاید و مشخص است که این اولین بار نیست که با این وضعیت مواجه می شود.

2- "فکر می کنم الان باید برویم." -وینسنت وگا

جو، و وینسنت روز بسیار عجیبی را سپری کرده اند و سپس در یک رستوران شلوغ وسط دعوا می یابند. تنش صحنه زم، از بین می رود که وینسنت به ط،ه به آنها پیشنهاد می کند که احتمالاً باید بروند، که ژول با آن موافقت می کند.

تصویر دو مرد با شلوارک و تی شرت در حال ،وج از رستوران در حالی که تفنگ هایشان را به کمر بسته اند صحنه ای عالی برای پایان دادن به فیلم است. از آنجایی که می د،م ژو، زندگی خود را خواهد داشت و وینسنت خواهد مرد. بنابراین این سکانس خداحافظی خوبی برای این دو شخصیت خواهد بود.

1- راه نیکوکاران از هر سو با ظلم و ستم شیاطین احاطه شده است

در Pulp Fiction نقل قول های زیادی می شنویم که معروف ترین آنها نقل قولی از کتاب مقدس است که ژول می گوید. این آیه در لحظه ای پرتنش در فیلم و بیان جذاب ساموئل ال. ،ون آن را به لحظه ای شگفت انگیز و شگفت انگیز تبدیل می کند.

در ابتدای فیلم ژول این کلمات را قبل از کشتن برت می گوید و ماهیت بی رحمانه جو، آشکار می شود. اما در پایان فیلم، این آیات کتاب مقدس برای جو، مع، دیگری پیدا می کند و به نوعی او را به چوپ، از یک مرد ظالم سوق می دهد.

منبع: Screenrant


منبع: https://gamefa.com/1086880/pulp-fiction-best-quotes-ranked/